آنچه در این مقال شایان توجه است این است که بیشتر خلفای همروزگار حضرت در دشمنی با ایشان و پدر بزرگوارش هم¬آواز بودند. امام عسکری در درازای خلافت معتز و مهتدی و معتمد در محاصره بوده یا در زندان به سر می بردند و همواره از این حبس به حبسی دیگر منتقل می شد و همه آنها به گونه ای در صدد کشتن حضرتش بودند؛ اما یا موقعیت مناسبی برای این کردار شنیع وجود نداشت، یا از قیام و انقلاب علویان علیه حکومت وقت می ترسیدند.
علل حبس امام
1. اخبار متواتری که از ناحیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ائمه معصومین به مسلمانان می رسید و سینه به سینه و دست به دست به آیندگان منتقل می شد، مهمترین دلیل حقد و کینه عباسیان نسبت به امام حسن (علیه السلام) بود. چرا که در همه آن روایات از امامی نام برده شد که از صلب امام عسکری زاده خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و طومار استکبار سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی را برخواهد چید. امامی که با ندای توحیدی «الله اکبر»، انقلاب خویش را از مکه آغاز می کند و انقلاب و نهضتش جهانگیر می شود. در رأس این انقلاب، امام منتظر از کافران و معاندان و مخالفان انتقام خواهد گرفت و حتی در برخی از روایات از امام عصر (علیه السلام) به عنوان منتقم آل رسول (صلی الله علیه و آله) نام برده شده است.
این اخبار دلیل عمده ای بود تا همواره امام را در محاصره سیاسی و نظامی و اقتصادی خویش داشته باشند تا به زعم آنها فرزندی از حضرت زاده نشود که جهان را از عدل و داد پر کند. شاهد این مدعا، کلام امام (علیه السلام) به ابوهاشم است در زمانی که در زندان مهتدی به سر می برد. امام فرمود: یا اباهاشم ان هذا الطاغی اراد ان یتبعث بالله فی هذه الیله، و قد بتر الله تعالی عمره و جعله الله للقائم من بعده- و لم یکن لی ولد- و سارزق ولدا (1) ای ابوهاشم، این طاغی می خواست امشب مرا بکشد. ولی خداوند زندگیش را تباه کرد؛ هم اکنون من پسری ندارم و خیلی زود صاحب پسری خواهم شد.
باز خود حضرت در کلامی دیگر فرمودند: زعموا انهم یریدون قتلی لیقطعوا هذا النسل و قد کذب الله قولهم و الحمدلله (2) دشمنانم پنداشته اند که با کشتن من نسلم را قطع خواهند کرد و حال آنکه خداوند خواسته آنها را تکذیب کرده است. یعنی به من فرزندی داده است، و حمد و سپاس سزاوار خدای جهان آفرین است.
2. دومین دلیل محاصره امام بسیاری قیامهای علویان بود که از آغاز سلسله عباسیان شکل گرفته بود و در درازای تاریخ چند صد ساله حکومت عباسی ادامه داشت و همواره خلفای وقت ریشه این قیامها را در ارتباط با ائمه (علیهم السلام) می دانستند. بدین جهت در زمان حیات امام عسکری برای اینکه ارتباط حضرت با علویان و قیامهای انقلابی آنها قطع کنند، همیشه امام را تحت نظر داشتند و تمام رفت و آمدهای حضرت را کنترل می کردند. به گونه ای که شیعیان نمی توانستند سهم امام و زکوات و دیگر اموال را به امام برسانند.
3. دلیل دیگر، جایگاه و پایگاه عظیم حضرت امام در میان طبقات گوناگون مردم بود. هر دسته و طبقه ای به سبب کمترین تماس و برخورد با آن وجود گرانقدر تغییر شیوه می داد تا جایی که رفتار خوب و شایسته امام، سرسخت ترین زندانبانان را متوجه حقانیتش می کرد و بدین ترتیب برخی از آنها از ملازمان حضرت می گردیدند. هنگامی که خلیفه وقت می دید دو تن از سرسخت ترین مامورانش به جای شکنجه و ایذای حضرت، خود منقلب گشته، به عبادت و اطاعت حق می پردازند و جز به تمجید و ستایش از حضرتش سخن نمی گویند، (3) چاره ای جز ادامه حبس و حصر امام (علیه السلام) نداشت. در این راستا هماره یا امام در حبس و حصر به سر می برد یا اینکه مراقبت شدید دستگاه بود.
4. دلیل دیگر برای حصر امام، تبلیغات سوئی بود که در درازای امامتش بر ضد او نزد خلفا انجام گرفت. پس از حکومت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و پس از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می توان گفت از آغاز حکومت عثمانی سیره سوئی میان خلفا رواج پیدا کرد و آن، حضور متملقان و چاپلوسان و سخن چینان نزد خلفا بود. این شیوه زشت به مرور و زمان شکلی نو و تازه به خود می گرفت و در هر دوره ای دشمنی با لباسی تازه به جنگ با حق می رفت. این روند در حیات امام عسکری نیز وجود داشت. گفتار مغرضانه اصحاب زر و زور و تزویر نزد خلفا همه آنها را وادار می کرد تا به گونه ای به مبارزه با حضرتش بپردازند و هر کدام از آنها با شیوه ویژه ای ایشان را زیر نظر خویش داشتند تا امام همام دست به قیام نزند و مهمتر اینکه فرزندی از او زاده نشود.
پی نوشت ها :
(2) زندگی امام عسکری(ع)، ص 275 به نقل از کفایه الاثر.
(3) اصول کافی، ج1، ص 512.